در نشست افکار عمومی جامعه ایران در قبال فاجعه عنوان شد ایران جزو ۱۰ کشور پرمخاطره دنیا، غلبه تفکر تقدیرگرایانه در فجایع

به گزارش ربات کشاورز دانشیار دانشگاه تهران با بیان این که گفته می شود ایران جزو ده کشور پرمخاطره جهان است، اظهار داشت: تفکر تقدیرگرایانه درباره فاجعه هم چنان غالب است.
به گزارش ربات کشاورز به نقل از ایسنا، دکتر موسی عنبری در نشست “افکار عمومی جامعه ایران در قبال فاجعه” که بامداد امروز (سه شنبه ۲۷ فروردین) از جانب ایسپا برگزار شد، اظهار نمود: در بین مردم همچنان تفکر تقدیرگرایانه غالب است این بدین مفهوم نیست که نگاه عقلانی میان مردم وجود ندارد. مردم همچنان فاجعه را با حکمت و تقدیر و رحمت و غضب خداوند تحلیل می کنند. این ایرادی ندارد اما باید این مفاهیم را خُردتر نماییم تا زمینه مدیریت این مخاطرات فراهم گردد.
وی اضافه کرد: این تفکر تقدیرگرایانه که ما نمی توانیم بحران را مدیریت نماییم سبب می شود مشارکت مردمی در امر بحران به وجود نیاید. این تفکر قدرت کنترل را از ما می گیرد. چنین تفکری به این معناست که زلزله و سیل مستقل از ما هستند و ما نمی توانیم با آنها مقابله نماییم.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه فضای مجازی سبب شده تفکر علمی تر شود ولی هم چنان تفکر ذکر شده غالب است اظهار داشت: فاجعه اول بخشی از بحران است و فاجعه یا معضل دوم شروع ناامنی هاست. پراکنده کاری ها در همه ی نقاطی که زلزله آمده سه یا چهار روز بعد از بحران سبب شده ناامنی شکل بگیرد مثلاً دزدی هایی اتفاق بیفتد.
عنبری افزود: ما در زمان فاجعه یا مشارکت نمی نماییم یا اگر می نماییم این مشارکت هیجانی است. من در بین نیروهای امدادی دیدم که می گفتند ما ضابطه توزیع کمک داریم ولی نیروهای نظامی ندارند. توزیع های نامنظم که در بحران ها به وجود می آید امکان دارد در اثر این به وجود بیاید که سربازها آموزش توزیع مناسب را ندیده اند.
وی با اشاره به اینکه میان مردم و امدادگران بی اعتمادی شکل گرفته است، اظهار داشت: بخشی از این بی اعتمادی امکان دارد به این علت باشد که فرهنگ سازی صورت نگرفته است. وعده هایی که داده می شود کوچک است و مردم از آنجایی که هوشمندند تا حدودی ناامیدند که امکان دارد دولت وعده ها را محقق نکند. تحقق وعده های داده شده مشکل است. توقعات افزایش داشته و بی اعتمادی ها هم سبب می شود که در این فضاها بحران، بحرانی تر شود. تفاوتی که هنگام وجود بحران میان ما و کشورهای غربی وجود دارد این است که در کشورهای غربی هنگام بحران امنیت فراهم می شود و آدم ها در خود فرو می روند تا به آنها امدادرسانی شوند.
عنبری با اشاره به اینکه بخشی از این ناامنی هایی که حاصل می شود به دلیلی بی اعتمادی هاست و بخشی دیگر به سبب نبود مدیریت منظم اظهار داشت: بحران اولیه که همان سیل است تمام شده و صدمه های خویش را زده و هم اکنون بحران بی نظمی در حال ضربه زدن است.
وی اشاره کرد: افکار عمومی نشان داده است فرهنگ ایمنی چه در مفهوم سازمانی و چه میان مردم شکل نگرفته است؛ مثلاً مردم ترجیح می دهند برای تجملات منزل خود پول خرج کنند تا مقاوم سازی در مقابل زلزله. منطق مقابله با فاجعه در فرهنگ عمومی عقلانی نیست و معمولاً تصور می شود فاجعه برای دیگران است و گفته می شود دولت باید رسیدگی کند. دولت توان ندارد دولت فقط می تواند بخشی از آنرا جبران کند. ما باید مخاطره ها را جدی بگیریم. بخشی از صدمه ها به این علت است که اطلاع رسانی درستی نشده بوده البته باید اظهار داشت که در بعضی موارد هم اطلاع رسانی ها پیرامون تخلیه منازل تأثیر خویش را گذاشت اما بعضی از صدمات به این علت بود که درک درستی از سیل به خصوص در بین جوان تر ها وجود نداشت، عموم هشدارها باید در زمان هنجار باشد نه در زمان بحران.
وی با اشاره به اینکه ما گرفتار بحران های مختلف در کشور هستیم، اظهار داشت: باید فرهنگ ایمنی را جدی بگیریم. فرهنگ ما برای برخورد با مخاطرات عقلانی نیست. مشارکت می نماییم ولی گاهی مشارکت ما بگونه ای است که در آن آگاهی وجود ندارد. ما هم قبول داریم که میزان دقت امدادرسانی نهادهای امدادرسانی پایین است اما این دلیل نمی گردد که به صورت شخصی در بحران ها کمک نماییم. حتی اگر خطایی هم در امدادرسانی امدادرسانان وجود دارد از خطای ما کمتر است.
عنبری اظهار نمود: در زمان های بحران فرماندهی واحد نهادهای نظامی و هلال احمر گم می شود. ما الان نبود وحدت فرماندهی در زمان بحران داریم باید به این فکر نماییم که مدیر اولیه بحران کیست؟ بخشی از بی نظمی ها که در خدمات عرضه می شود این است که هنوز فرماندهی واحد بحران مشخص نمی باشد. اگر نهادها با هم واحد نباشند بی اعتمادی میان مردم و آنها شکل می گیرد. زمان بحران را باید تا حد ممکن زمان فعالیت بشردوستانه و غیرسیاسی تعریف کرد.

وی در انتها با اشاره به اینکه ما گرفتار بحران های مختلف در کشور هستیم اظهار داشت: باید فرهنگ ایمنی را جدی بگیریم. فرهنگ ما برای برخورد با مخاطرات عقلانی نیست. مشارکت می نماییم ولی گاهی مشارکت ما بگونه ای است که در آن آگاهی وجود ندارد. ما هم قبول داریم که میزان دقت امدادرسانی نهادهای امدادرسانی پایین است اما این دلیل نمی گردد که به صورت شخصی در بحران ها کمک نماییم. حتی اگر خطایی هم در امدادرسانی امدادرسانان وجود دارد از خطای ما کمتر است.