رییس پیشین حوزه هنری تاکید کرد: سوگیری ها و جانبداری های فکری در انتصاب مدیران کشور مهم تر است

به گزارش ربات کشاورز رئیس پیشین حوزه هنری اظهار داشت: در حوزه انتصابات مدیریت کشور بیشتر از این که به ظرفیت های مدیریتی فرد توجه گردد، به سوگیری ها و جانبداری های فکری او توجه می شود.
به گزارش ربات کشاورز به نقل از پارک ملی علوم و فناوری های نرم و صنایع خلاق فرهنگی، دکتر حسن بنیانیان ـ رئیس پیشین حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ـ در نشست تخصصی توسعه اقتصاد صنایع فرهنگی که به منظور ترویج و بهره گیری از اقتصاد فرهنگ برگزار شد، در ارتباط با ضرورت توجه به مفهوم اقتصاد فرهنگ، اظهار داشت: تاکید بر توجه به کارکرد فرهنگ اهمیت این مقوله را روشن می کند. این همان موضوعی است که متاسفانه از جانب مسؤولان و تصمیم گیرندگان مورد غفلت قرار گرفته است، بگونه ای که متولیان امر عامل فرهنگ را در تحولات مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… مدنظر قرار نمی دهند.
وی ادامه داد: نکته دیگری که وجود دارد، این است که به علت اثرگذار بودن کارکرد مذهب در فرهنگ کشورمان، مقوله فرهنگ را به تجلی نمادها و نشانه های دینی محدود کرده ایم و کلیت فرهنگ و کارکردهای آنرا بعنوان عاملی در تصمیم گیری ها نادیده گرفته ایم.
او اظهار نمود: این بی توجهی به فرهنگ و کارکرد آن سبب شده تقاضای جدی برای کالا و خدماتی که در اصلاح فرهنگ موثر است، در جامعه شکل نگیرد. به تبع این مورد نمی توانیم انتظار عرضه محصولات فرهنگی در جامعه را داشته باشیم؛ چونکه در چنین شرایطی اقتصاد مربوط به تولید کالا و محصولات فرهنگی رشد نمی کند.
بنیانیان اظهار داشت: البته این مورد فقط متوجه کشور ما نیست، اما به صورت خاص در کشورمان عواملی وجود دارد که سبب بی توجهی ایرانی ها به حوزه اقتصاد فرهنگ شده است، مهمترین این عوامل وجود درآمدهای نفتی است، بگونه ای که در حل مسئله ها بیش از اندازه به عامل اقتصادی تکیه می نماییم. به این معنا که در حوزه اقتصاد معمولا تکیه گاهی به نام دولت وجود دارد که همه بخش ها شامل خصوصی، دولتی و عمومی از آن متوقع هستند. این پدیده فرهنگی، سبب شده تا فرهنگ کاری کشورمان هیچ وقت مورد بررسی و تحلیل قرار نگیرد. ازاین رو، در حوزه کسب و کار و اشتغال نگاه ظریفی روی فرهنگ وجود ندارد.
بنیانیان افزود: با عنایت به وضعیت موجود، در حوزه توسعه صنایع و خدمات فرهنگی نقطه شروع، بحث تحول در نظام مدیریت کشور است. به این معنا که هنوز هم مدیریت در کشور بعنوان یک علم و هنر به رسمیت شناخته نشده است. در حوزه مدیریت کشور در انتصابات بیشتر از اینکه به ظرفیت های مدیریتی فرد توجه گردد، سوگیری ها و جانبداری های فکری او توجه می شود.
وی بیان نمود: تخصص گرایی مقوله ای است که در انتخاب مدیران کشور گم شده است، این درحالی است که یک مدیر باید در کنار فهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، علم و دانش مدیریت داشته باشد تا بتوان انتظار خروجی مناسبی از او داشت. وقتی چنین مبحث مهمی مد نظر قرار نمی گیرد و کسی که فاقد این خصوصیت ها است بعنوان مدیر، استاندار، فرماندار و… انتخاب می شود، مباحث را در حد ذهن خودش کوچک می کند و معمولا آنچه که در این کوچک سازی مورد غفلت قرار می گیرد، مسئله پیچیده فرهنگ است.
دبیر اسبق شورایعالی انقلاب فرهنگی اظهار داشت: از آنجائیکه مدیران کشور گمان می کنند در دوران کوتاه مدیریت خود نمی توانند به موضوعات فرهنگی که اغلب در دراز مدت به نتیجه می رسند، بپردازند ازاین رو به کلی آنرا نادیده می گیرند. در حالیکه مدیران با مطالبه فرهنگی از دیگران می توانند منشا شکل گیری تقاضا برای کالا و محصولات فرهنگی شوند. در ادامه وقتی به این حوزه وارد شویم به تدریج تقاضای گسترده ای شکل می گیرد و در هر استانی افراد خوش فکر که می توانند در حوزه فرهنگ طرح و محصولات هدفمند عرضه کنند، مورد توجه قرار می گیرند، برای فعالیت آنها منابع تعریف می شود و برنامه ریزی صورت می گیرد و این به معنای رونق اقتصاد فرهنگ است.
بنیانیان اضافه کرد: بنابراین، با تخصص گرایی و داشتن نگاه بلندمدت در برنامه ریزی های کشور می توان به یک راهکار اجرایی رسید. البته باید توجه داشته باشیم که این راهکار باید متناسب با هر استان و منطقه انجام و بومی سازی شود. اینگونه فرهنگ هر استان نسبت به پتانسیل هایی که در آن استان وجود دارد برنامه ریزی شده و خروجی خوبی به دنبال خواهد داشت.
او با تاکید بر ضرورت ظرفیت سنجی در صنایع فرهنگی، اظهار داشت: قدم اول در توسعه هر موضوعی توجه پیدا کردن به آن مبحث است. این در شرایطی است که در کشور ما هنوز در سطح کلان توجه مورد نظر آغاز نشده، البته یک توجه کلی نسبت به جامعیت فرهنگ در کشور بوجود آمده است. اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چه ظرفیت هایی را می توان مورد توجه قرار داد؟ برای پاسخ به این پرسش باید منطقه به منطقه مبحث را بررسی نماییم و در قدم نخست سابقه تاریخی هر منطقه و هنرهای بومی مربوط به آن مانند صنایع دستی را که عینیت اقتصادی پیدا کرده، مورد توجه و بررسی قرار داد.
وی افزود: وقتی انواع هنرها را در طول تاریخ بررسی نماییم، بخشی از ظرفیت ها شناسایی می شود. بعد باید بررسی شود که ظرفیت های موجود پاسخگوی نیاز زمان است یا نه؟ که اغلب پاسخ منفی است. با این روش ریشه ها پیدا می شود، با یافتن ریشه ها می توانیم آنها را با علم و هنر و فناوری های روز تغییر و تحول داده و توسعه و گسترش دهیم. در این راه باید به مجموعه نیازهای انسانی متناسب با شرایط هر استان و منطقه توجه گردد.
بنیانیان اظهار نمود: در تمامی مراحل باید توجه کرد که در حوزه کار اجرایی نباید نگاه صفر و یک داشت، به این معنا که نمی توان گفت در حوزه صنایع فرهنگی یا ظرفیت سازی نماییم و یا روی ظرفیت های موجود تمرکز نماییم. بلکه، همیشه باید بین این دو قطب نقطه تعادل را پیدا کرده و بر اساس آن فعالیت نماییم.
بنیانیان افزود: در بعضی استان ها ظرفیت های زیادی از گذشته وجود دارد و آنقدر هنر در شرف نابودی وجود دارد که نیازی به ایده جدید نیست، اما در بعضی استان ها آثار فرهنگی و هنری زیادی وجود ندارد، در این مناطق باید ظرفیت سازی کرد و متناسب با فرهنگ بومی آنها این ظرفیت ها را توسعه داد.
وی با اشاره به اکوسیستم صنایع فرهنگی در ارتباط با شناسایی اجزای موثر در توسعه اقتصاد صنایع فرهنگی، اظهار نمود: مهمترین موردی که در توسعه اقتصاد فرهنگ باید مورد توجه قرار گیرد این است که ابتدا روی بازارهای داخلی تمرکز نماییم. در بحث صنایع فرهنگی، تاریخ و تمدن کشور ما از ظرفیت های چندهزار ساله برخوردار می باشد. این مورد نشان دهنده این است که می توانستیم بعنوان یک کشور قدرتمند از این حوزه کسب درآمد نماییم. می توانستیم عروسک بسازیم، بازی طراحی نماییم، فیلم سینمایی و سریال تولید نماییم و تولیداتمان به همسایگانمان، به تمام کشورهای مسلمان و کشورهای جهان سوم صادر نماییم.
او افزود: همه این ها ظرفیت های بالقوه ای است که اگر ما ایرانی ها در آن مدعی شویم، کسی نمی تواند ما را متهم به رویاپردازی کند، اما مسیر تحقق چنین ادعایی این است که ابتدا در داخل کشورمان نیاز فرهنگی و صنایع خلاق فرهنگی رفع گردد و سپس نگاه فرامرزی به این مورد داشته باشیم.
بنیانیان تصریح کرد: مخاطب ایرانی ابتدا باید مسحور تلویزیون ایران و محتواهای آن باشد سپس در نظر داشته باشیم که بازار کشورهای دیگر را در این عرصه در اختیار بگیریم. بنابراین، نوع نگاهی که به این مقوله وجود دارد در نتیجه کار و فرآیندی که پیش رو داریم بسیار حائز اهمیت می باشد.